خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بی ترتیب
[صفت]
desultory
/ˈdesəltɔːri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more desultory]
[حالت عالی: most desultory]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بی ترتیب
بی قاعده، از هم گسیخته، جسته و گریخته
مترادف و متضاد
disconnected
random
1.a desultory conversation
1. یک مکالمه جسته و گریخته
2.desultory testimony
2. شهادت بی قاعده
تصاویر
کلمات نزدیک
desuetude
destructive
destruction
destroyer
destroy
detach
detachable
detached
detachment
detail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان