خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اشکال
[اسم]
disadvantage
/ˌdɪs.ədˈvæn.t̬ɪdʒ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اشکال
عیب، کاستی، ضرر
مترادف و متضاد
downside
drawback
snag
weak point
advantage
benefit
1.One disadvantage of living in this town is the lack of safe places for the children to play.
1. یک اشکال زندگی در این شهر کمبود مکانهای امن برای بازی بچهها است.
تصاویر
کلمات نزدیک
disabuse
disabling
disablement
disabled
disable
disadvantaged
disadvantaged background
disadvantageous
disaffected
disagree
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان