خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابل تشخیص
[صفت]
discernible
/dɪˈsɜrnəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more discernible]
[حالت عالی: most discernible]
1
قابل تشخیص
مشخص، قابل مشاهده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نمایان
مترادف و متضاد
perceptible
1.A feeling of anxiety was discernible among the members of the team.
1. یک احساس اضطراب در بین اعضای تیم قابل تشخیص بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
discern
discarnate
discard
disc jockey
disc
discerning
discernment
discharge
disciple
disciplinarian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان