خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیرو
[اسم]
disciple
/dɪˈsaɪpl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیرو
مرید، شاگرد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیرو
دنبالهرو
مرید
مترادف و متضاد
follower
1.a disciple of the economist John Maynard Keynes
1. پیرو مکتب اقتصاددان "جان مینارد کینس"
تصاویر
کلمات نزدیک
discharge
discernment
discerning
discernible
discern
disciplinarian
disciplinary
discipline
disciplined
disclaim
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان