Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سراسیمه کردن
2 . شرمنده کردن
3 . گیج کردن
[فعل]
to disconcert
/ˌdɪskənˈsɜrt/
فعل گذرا
[گذشته: disconcerted]
[گذشته: disconcerted]
[گذشته کامل: disconcerted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سراسیمه کردن
آشفته کردن، مضطرب کردن
2
شرمنده کردن
خجالتزده کردن
1.His answer rather disconcerted her.
1. پاسخش کمی او را خجالتزده کرد.
3
گیج کردن
مبهوت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گیج کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
discomposure
discomposed
discompose
discommode
discomfort
disconcerted
disconcerting
disconcertingly
disconcertion
disconcertment
کلمات نزدیک
discomfort
discomfit
discombobulate
discolored
discoloration
disconcerted
disconcerting
disconnect
disconsolate
discontent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان