خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فامیل دور
[اسم]
distant relative
/ˈdɪstənt ˈrɛlətɪv/
قابل شمارش
1
فامیل دور
خویشاوند دور
تصاویر
کلمات نزدیک
distant mountain range
distant
distancing effect
distance learning
distance
distaste
distasteful
distend
distended
distich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان