خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زنگ در
[اسم]
doorbell
/ˈdɔːr.bel/
قابل شمارش
1
زنگ در
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زنگ درب
1.Five minutes later the postman rang the doorbell.
1. پنج دقیقه بعد مامور پست زنگ در را زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
door-to-door salesman
door-to-door
door phone
door
doomsday
doorkeeper
doorkey
doorknob
doorman
doormat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان