خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرت زدن
[فعل]
to doze
/doʊz/
فعل ناگذر
[گذشته: dozed]
[گذشته: dozed]
[گذشته کامل: dozed]
صرف فعل
1
چرت زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چرت زدن
1.My grandfather was dozing in his armchair.
1. پدربزرگم داشت روی صندلی راحتی اش چرت می زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
doyenne
doyen
doxy
dowry
down’s syndrome
doze off
dozen
dozens of
dozy
dp
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان