Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . با فرمانبرداری
[قید]
dutifully
/ˈdutifəli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با فرمانبرداری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
از روی وظیفهشناسی
1.He told me to follow him, and I dutifully obeyed.
1. او به من گفت او را دنبال کنم و من با فرمانبرداری از او اطاعت کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
dutiful
dutiable
duteous
dutchman's-pipe
dutchman's breeches
dutifulness
duty
duty assignment
duty bound
duty period
کلمات نزدیک
dutiful
dutch treat
dutch courage
dutch
dusty
duty
duty officer
duty-bound
duty-free
duty-free shop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان