خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشتاق
[صفت]
eager
/ˈiː.gər/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: eagerer]
[حالت عالی: eagerest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مشتاق
پراشتیاق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تشنه
خواستار
خواهان
شایق
مشتاق
قهار
مترادف و متضاد
keen
1.She seemed very eager to meet you.
1. او برای دیدن تو بسیار مشتاق به نظر می رسید.
2.They crowded around the spokesperson, eager for any news.
2. آنها در کنار سخنگو مشتاق برای شنیدن هر خبری، جمع شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
each way
each passenger is allowed to have 20 kilos of baggage.
each other
each
e.g.
eager beaver
eagerly
eagerness
eagle
eagle eye
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان