1 . حق رای دادن (به)
[فعل]

to enfranchise

/ɪnˈfrænˌʧaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: enfranchised] [گذشته: enfranchised] [گذشته کامل: enfranchised]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حق رای دادن (به)

  • 1.women over thirty were enfranchised in 1918.
    1. به زنان بالای 30 سال در سال 1918 حق رای داده شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان