خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مبتکر
[صفت]
enterprising
/ˈɛntərˌpraɪzɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more enterprising]
[حالت عالی: most enterprising]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مبتکر
کاردان
مترادف و متضاد
resourceful
1.Some enterprising teachers can make a lot of money.
1. برخی از معلمان مبتکر میتوانند کلی پول دربیاورند.
تصاویر
کلمات نزدیک
enterprise
enteritis
enter a competition
enter
entente
entertain
entertained
entertainer
entertaining
entertainment
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان