Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرگرمی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
entertainment
/ˌɛntərˈteɪnmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرگرمی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پذیرایی
سرگرمی
مترادف و متضاد
amusement
fun
leisure
1.You must have some kind of entertainment.
1. شما باید نوعی از سرگرمی داشته باشید.
the entertainment industry/business/world
صنعت/تجارت/جهان سرگرمی
live/family entertainment
سرگرمی زنده/خانوادگی
There will be live entertainment at the party.
در مهمانی سرگرمی (به صورت اجرای) زنده خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
entertaining
entertainer
entertained
entertain
enterprising
enthral
enthrall
enthralling
enthuse
enthusiasm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان