خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اغراق
[اسم]
exaggeration
/ɪɡˌzædʒəˈreɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اغراق
مبالغه، بزرگنمایی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اغراق
بزرگنمایی
غلو
مبالغه
گزافهگویی
آبوتاب
1.He told his story simply and without exaggeration.
1. او داستانش را بهسادگی و بدون بزرگنمایی گفت.
2.It would be an exaggeration to say I knew her well, I only met her twice.
2. اغراق است اگر بگویم او را به خوبی میشناسم، من فقط دوبار او را دیدهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
exaggerated
exaggerate
exactly
exacting
exact
exalt
exaltation
exalted
exam
examination
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان