خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلندمرتبه
2 . سرخوش
[صفت]
exalted
/ɪɡˈzɔːltɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more exalted]
[حالت عالی: most exalted]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بلندمرتبه
متعالی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باابهت
والا
معظم
عالی
مستطاب
متعالی
متعال
1.I became shy in such exalted company.
1. من (از بودن) در چنین جمع بلندمرتبهای خجالت کشیدم [خجالتزده شدم].
2
سرخوش
سرزنده، بانشاط
formal
1.I felt exalted and alive.
1. من احساس سرخوش و زنده بودن میکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
exaltation
exalt
exaggeration
exaggeratedly
exaggerated
exalting
exam
exam paper
examen
examination
کلمات نزدیک
exaltation
exalt
exaggeration
exaggerated
exaggerate
exam
examination
examine
examinee
examiner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان