خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هیجان
[اسم]
excitement
/ɪkˈsɑɪt.mənt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هیجان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تب و تاب
هیجان
مترادف و متضاد
exciting sensation
exhilaration
thrill
boredom
indifference
1.If you want excitement, you should try parachuting.
1. اگر خواهان هیجان هستی، باید چتربازی را امتحان کنی.
2.The news caused great excitement among her friends.
2. (آن) خبر منجر به هیجان زیادی در بین دوستانش شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
excitedly
excited
excite
exchange
excessively
exciting
excitingly
exclamation mark
exclamation point
exclude
کلمات نزدیک
excitedly
excited
excite
excitable
excise duty
exciting
exclaim
exclamation
exclamation mark
exclamation point
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان