Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . مجذوب کردن
[فعل]
to fascinate
/ˈfæsəˌneɪt/
فعل گذرا
[گذشته: fascinated]
[گذشته: fascinated]
[گذشته کامل: fascinated]
صرف فعل
1
مجذوب کردن
جذب کردن
1.Anything to do with planes and flying fascinates him.
1. هر چیز مربوط به هواپیما و پرواز او را مجذوب میکند.
2.Science has always fascinated me.
2. علم همیشه من را مجذوب کردهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
fascia
farvardin
farthest
farther
fart
fascinated
fascinating
fascination
fascism
fascist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان