خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آدم بدجنس
2 . عاشق (فعالیتی خاص)
[اسم]
fiend
/fiːnd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آدم بدجنس
آدم خبیث، آدم بدذات
مترادف و متضاد
beast
brute
1.He was portrayed in the media as a complete fiend.
1. او در رسانه بهعنوان یک آدم کاملاً خبیث بهتصویر کشیده شده بود.
2
عاشق (فعالیتی خاص)
هوادار، خوره
informal
مترادف و متضاد
enthusiast
fanatic
1.McCormack is a fiend for punctuality.
1. "مککورمک" عاشق وقتشناسی است.
a health/sex/chocolate fiend
عشق سلامتی/رابطه جنسی/شکلات
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
field of study
field of force
field hockey
field day
field bean
fierce
fiercely
fiery
fife
fifteen
کلمات نزدیک
fieldwork
fieldmouse
fielding
fielder
fieldcraft
fiendish
fiendishly
fierce
fierce wind
fiercely
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان