خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیرو
[اسم]
follower
/ˈfɑloʊər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیرو
دنبال کننده، طرفدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیرو
تابع
دنبالهرو
هوادار
مرید
1.follower of FC Barcelona
1. طرفداران [هواداران] تیم فوتبال بارسلونا
2.followers of Nietzsche
2. پیروان «نیچه»
3.I have many followers in Instagram.
3. در «اینستاگرام»، دنبال کنندههای زیادی دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
followee
follow-up
follow-through
follow-the-leader
follow-on
following
folly
foment
fond
fondant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان