خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازار آزاد
[اسم]
free market
/ˌfriː ˈmɑːrkɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازار آزاد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازار آزاد
1.She was a supporter of the free market economy.
1. او حامی بازار آزاد اقتصادی بود.
2.to compete in a free market
2. رقابت کردن در بازار آزاد
تصاویر
کلمات نزدیک
free kick
free fall
free enterprise
free agent
free
free of charge
free on board
free period
free port
free safety
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان