1 . برانگیختن
[فعل]

to galvanize

/ˈɡælvənaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: galvanized] [گذشته: galvanized] [گذشته کامل: galvanized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 برانگیختن وادار (به عمل) کردن

مترادف و متضاد arouse excite
  • 1.The urgency of his voice galvanized them into action.
    1. فوریت در صدای او همه را به انجام عمل برانگیخت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان