خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاریکی
2 . افسردگی
[اسم]
gloom
/glum/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تاریکی
مترادف و متضاد
darkness
1.It was hard to see anything in the gloom.
1. بسیار سخت بود چیزی را در آن تاریکی دید [در آن تاریکی هیچچیز دیده نمیشد].
2
افسردگی
غم و ناامیدی، حزن
مترادف و متضاد
depression
despondency
1.The news brought deep gloom to the community.
1. آن خبر، افسردگی شدیدی را برای جامعه به همراه داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
glockenspiel
globule
globular
globetrotting
globetrotter
gloomily
gloomy
gloomy weather
gloria
glorification
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان