خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . داماد
2 . ستوربان
3 . تیمار کردن (اسب و...)
4 . آراستن
[اسم]
groom
/gruːm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
داماد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داماد
مترادف و متضاد
bridegroom
new husband
1.The bride and groom were dancing.
1. عروس و داماد داشتند میرقصیدند.
2
ستوربان
مهتر
مترادف و متضاد
stableman
1.We need to hire a groom to take care of our horses.
1. باید یک ستوربان استخدام کنیم تا از اسبهایمان نگهداری کند.
توضیح درباره واژه groom
به فردی که از اسبها نگهداری میکند، groom یا ستوربان گفته میشود.
[فعل]
to groom
/gruːm/
فعل گذرا
[گذشته: groomed]
[گذشته: groomed]
[گذشته کامل: groomed]
صرف فعل
3
تیمار کردن (اسب و...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قشو کردن
to groom a horse/dog/cat
تیمار کردن اسب/سگ/گربه
4
آراستن
آرایش کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آراستن
1.Her hair is always perfectly groomed.
1. موی او همیشه بهطرز بینقصی آراسته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
groin
groggy
grocery store
grocery clerk
grocery
grooming
groomsman
groove
groovy
grope
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان