خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رشد
[اسم]
growth
/ɡroʊθ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رشد
افزایش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افزایش
بالندگی
رشد
رویش
نمو
نشو و نما
1.an annual growth rate of 10%
1. نرخ رشد سالانه 10 درصد
2.policies aimed at sustaining economic growth
2. سیاستهای هدفمند برای نگه داشتن رشد اقتصادی
3.population growth
3. رشد جمعیت
تصاویر
کلمات نزدیک
grown-up
grown
growl
growing pains
growing
growth industry
groyne
grub
grubber
grubby
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان