خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشامد
2 . اجرای هنری (بدون برنامهریزی قبلی)
[اسم]
happening
/ˈhæpənɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشامد
اتفاق، رویداد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیشامد
رویداد
وقوع
واقعه
قضیه
مترادف و متضاد
event
occurrence
1.There have been strange happenings here lately.
1. این اواخر در اینجا اتفاقات عجیب زیادی افتاده است.
2
اجرای هنری (بدون برنامهریزی قبلی)
تصاویر
کلمات نزدیک
happen to
happen
hapless
haphazardly
haphazard
happily
happiness
happy
happy as a clam
happy birthday
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان