خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشیدن (چیزی سنگین)
2 . عجله کردن
[فعل]
to haul
/hɔl/
فعل گذرا
[گذشته: hauled]
[گذشته: hauled]
[گذشته کامل: hauled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کشیدن (چیزی سنگین)
به زور کشیدن
مترادف و متضاد
pull
1.They hauled the boat out of the river.
1. آن قایق را از رودخانه بیرون کشیدند.
2
عجله کردن
informal
مترادف و متضاد
hurry
1.We only have five minutes to get there. Let's haul!
1. فقط پنج دقیقه وقت داریم تا به آنجا برسیم. بیا عجله کنیم!
تصاویر
کلمات نزدیک
haughty
haughtiness
haughtily
hatter
hatred
haulier
haunch
haunt
haunted
haunting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان