خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازیگوشی کردن
[فعل]
to horse around
/hɔrs əˈraʊnd/
فعل ناگذر
[گذشته: horsed around]
[گذشته: horsed around]
[گذشته کامل: horsed around]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بازیگوشی کردن
ورجه ورجه کردن
informal
مترادف و متضاد
joke around
play
1.The teacher told the children to stop horsing around and get ready for class.
1. معلم به دانش آموز ها گفت انقدر ورجه ورجه نکنند و برای کلاس آماده شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
horse
hors d’oeuvre
horrors of war
horror-struck
horror-stricken
horse chestnut
horse drawn
horse race
horse racing
horse riding
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان