خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جزئی
[صفت]
imperceptible
/ˌɪmpərˈseptəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more imperceptible]
[حالت عالی: most imperceptible]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جزئی
نامحسوس، تدریجی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامحسوس
مترادف و متضاد
gradual
slight
unnoticeable
perceptible
1.imperceptible changes in temperature
1. تغییرات جزئی در دما
2.The differences were imperceptible to all.
2. تفاوت ها به چشم همه نامحسوس بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
imperative
impending
impeccably
impeccable
impatiently
imperceptibly
imperfect
imperial gallon
impermanent
implant
کلمات نزدیک
imperative
impenetrable
impending
impel
impediment
imperceptibly
imperfect
imperfection
imperial
imperialism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان