خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مستمند
2 . ناتوان
[صفت]
impoverished
/ɪmˈpɑːvərɪʃt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more impoverished]
[حالت عالی: most impoverished]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مستمند
فقیر، نیازمند
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آسوپاس
نیازمند
ندار
فقیر
مترادف و متضاد
poor
the impoverished areas of the city
مناطق فقیر شهر
2
ناتوان
ضعیف
an impoverished student
یک دانشآموز ضعیف
تصاویر
کلمات نزدیک
impoverish
impound
impotent
impotence
imposture
impracticable
impractical
imprecation
imprecise
impregnable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان