خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فحش
2 . لعن
[اسم]
imprecation
/ˌɪmprɪˈkeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فحش
ناسزا
مترادف و متضاد
curse
profanity
swear word
to utter imprecation against someone
به کسی ناسزا گفتن [فحش دادن]
2
لعن
نفرین
مترادف و متضاد
curse
hex
bless
1.One of the most dreadful imprecations is to be alone.
1. یکی از وحشتناکترین نفرینها، تنها بودن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
impractical
impracticable
impoverished
impoverish
impound
imprecise
impregnable
impregnate
impregnation
impresario
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان