خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخلف
[اسم]
infringement
/ɪnˈfrɪnʤmənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تخلف
تعدی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تخلف
1.copyright infringement
1. تخلف قانون حق نشر
2.Even minor infringements of the law will be severely punished.
2. حتی تخلفات کوچک قانون به سختی با مجازات رو به رو خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
infringe
infrequently
infrequent
infrastructure
infrastructural
infuriate
infuriated
infuriating
infuse
infusion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان