Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شی کوچک
[اسم]
inset
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شی کوچک
(چیز کوچکی که درون چیزی بزرگتر گذاشته میشود)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
insessores
insertional mutagenesis
insertion
insert
inseparably
inshore
inside
inside caliper
inside clinch
inside information
کلمات نزدیک
insertion
insert
inseparable
insensitive
insensible
inshore
inside
inside lane
inside leg
inside out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان