خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حلنشدنی
[صفت]
insurmountable
/ˌɪnsərˈmaʊntəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more insurmountable]
[حالت عالی: most insurmountable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حلنشدنی
فایقناپذیر
مترادف و متضاد
insuperable
1.They were now faced with insurmountable technical problems.
1. آنها اکنون با مسائل فنی حلنشدنی مواجه بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
insurgent
insurgency
insurer
insure
insurance
insurrection
intact
intake
intangible
integer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان