خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یکپارچه
[صفت]
integrated
/ˈɪntəˌgreɪtəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more integrated]
[حالت عالی: most integrated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یکپارچه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یکپارچه
1.an integrated public transport system
1. یک سیستم حمل و نقل عمومی یکپارچه
تصاویر
کلمات نزدیک
integrate
integrally
integral calculus
integral
integer
integrated circuit
integration
integrity
intellect
intellectual
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان