خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعامل
[اسم]
interaction
/ˌɪntəˈrækʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعامل
فعل و انفعال، برهمکنش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اندرکنش
برهمکنش
تعامل
1.Social interaction
1. تعامل اجتماعی
تصاویر
کلمات نزدیک
interact
inter-university
inter
intently
intentionally
interactive
intercede
intercept
interception
intercession
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان