خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موقت
[صفت]
interim
/ˈɪntərəm/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موقت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موقتی
موقت
1.an interim arrangement
1. یک قرارداد موقت
تصاویر
کلمات نزدیک
intergovernmental
intergalactic
interfering
interference
interfere
interior
interior decorator
interior design
interior designer
interior minister
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان