[اسم]

interior

/ɪnˈtɪriər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 داخل درون

مترادف و متضاد exterior
  • 1.The car's interior is very impressive - wonderful leather seats and a wooden dashboard.
    1. داخل خودرو بسیار چشمگیر [تحسین برانگیز] است - صندلی‌های چرم زیبا و داشبورد چوبی.
  • 2.The estate agent had pictures of the house from the outside but none of its interior.
    2. مشاور املاک عکس‌هایی از بیرون خانه داشت، اما هیچ عکسی از درون خانه نداشت.
[صفت]

interior

/ɪnˈtɪriər/
غیرقابل مقایسه

2 داخلی درونی

معادل ها در دیکشنری فارسی: باطنی داخلی درون‌مرزی درونی
مترادف و متضاد exterior
  • 1.interior walls
    1. دیوارهای داخلی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان