خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اصلی
[صفت]
intrinsic
/ɪnˈtrɪnsɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more intrinsic]
[حالت عالی: most intrinsic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اصلی
ذاتی، درونی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ذاتی
مترادف و متضاد
inherent
within itself
1.A penny has little intrinsic value.
1. یک پنی ارزش ذاتی کمی دارد.
2.Maths is an intrinsic part of the school curriculum.
2. ریاضیات یکی از اصلیترین بخشهای برنامه درسی مدارس است.
تصاویر
کلمات نزدیک
intriguing
intrigued
intrigue
intricate
intricacy
intrinsically
intro
introduce
introduction
introductory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان