خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گنجه خوراکی
[اسم]
larder
/ˈlɑːrdər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گنجه خوراکی
پستو
مترادف و متضاد
pantry
1.There’s bread and cheese in the pantry.
1. نان و پنیر در گنجه خوراکی موجود است.
تصاویر
کلمات نزدیک
lard
larch
larceny
lara
lapwing
lardo
large
large coffee
large intestine
large soda
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان