Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چاقالو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
lardo
/lɑrdu/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چاقالو
disapproving
informal
مترادف و متضاد
fatso
fatty
1.My gym teacher is a lardo.
1. معلم ورزشم یک چاقالو است.
تصاویر
کلمات نزدیک
larder
lard
larch
larceny
lara
large
large coffee
large intestine
large soda
large-scale
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان