خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماندگار
[صفت]
lasting
/ˈlæstɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more lasting]
[حالت عالی: most lasting]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماندگار
پایا، مداوم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پاینده
همیشگی
ماندگار
باقی
مترادف و متضاد
durable
1.Kennedy left a lasting impression on the people who heard his inaugural address.
1. کندی تاثیری ماندگار بر افرادی که اولین سخنرانی معارفه اش را شنیدند گذاشت.
2.The introduction of robots will have a lasting effect on industry.
2. معرفی ربات ها تاثیری پایا بر صنعت خواهد گذاشت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
lasthenia chrysostoma
lasthenia
lastex
last-place
last-minute
lastingly
lastingness
lastly
lat
latanier
کلمات نزدیک
last-minute
last-ditch
last year
last word
last weekend
lasting peace
lastly
latch
late
late-night
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان