1 . به حال خود گذاشتن
[عبارت]

leave someone alone

/liv ˈsʌmˌwʌn əˈloʊn/

1 به حال خود گذاشتن دست از سر کسی برداشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: دست از سر کسی برداشتن
  • 1.For God's sake leave me alone.
    1. محض رضای خدا مرا به حال خودم بگذار [دست از سرم بردار].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان