1 . منها 2 . منفی 3 . منفی 4 . ضرر
[حرف اضافه]

minus

/ˈmɑɪ.nəs/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 منها منفی

مترادف و متضاد plus
  • 1.Five minus three is two.
    1. پنج منهای سه می‌شود دو.
  • 2.That will be $1500, minus the deposit of $150 that you have already paid.
    2. می شود 1500 دلار، منهای پیش‌پرداخت 150 دلاری که قبلا پرداخت کرده‌اید.
  • 3.The temperature fell to minus 20 overnight.
    3. دما در طول شب به منفی 20 درجه رسید.
[صفت]

minus

/ˈmɑɪ.nəs/
غیرقابل مقایسه

2 منفی

  • 1.A minus number
    1. یک عدد منفی
[اسم]

minus

/ˈmɑɪ.nəs/
قابل شمارش

3 منفی منها، [علامت منفی: _]

4 ضرر زیان، نقطه‌ی ضعف

معادل ها در دیکشنری فارسی: امتیاز منفی
  • 1.Let’s consider the pluses and minuses of moving out of the city.
    1. بیا فواید و زیان‌های نقل مکان کردن از شهر را در نظر بگیریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان