خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منها
2 . منفی
3 . منفی
4 . ضرر
[حرف اضافه]
minus
/ˈmɑɪ.nəs/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
منها
منفی
مترادف و متضاد
plus
1.Five minus three is two.
1. پنج منهای سه میشود دو.
2.That will be $1500, minus the deposit of $150 that you have already paid.
2. می شود 1500 دلار، منهای پیشپرداخت 150 دلاری که قبلا پرداخت کردهاید.
3.The temperature fell to minus 20 overnight.
3. دما در طول شب به منفی 20 درجه رسید.
[صفت]
minus
/ˈmɑɪ.nəs/
غیرقابل مقایسه
2
منفی
1.A minus number
1. یک عدد منفی
[اسم]
minus
/ˈmɑɪ.nəs/
قابل شمارش
3
منفی
منها، [علامت منفی: _]
4
ضرر
زیان، نقطهی ضعف
معادل ها در دیکشنری فارسی:
امتیاز منفی
1.Let’s consider the pluses and minuses of moving out of the city.
1. بیا فواید و زیانهای نقل مکان کردن از شهر را در نظر بگیریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
minuet
minuend
minty flavor
mint sauce
mint julep
minus sign
minuscule
minute
minute hand
minuteness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان