خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مودم (رایانه)
[اسم]
modem
/ˈmoʊdəm/
قابل شمارش
1
مودم (رایانه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مودم
1.I bought a new modem last week.
1. هفته پیش یک مودم جدید خریدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
modelling
modeling
model home
model
mode
moderate
moderately
moderation
modern
modern languages
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان