3.She’s one of the most experienced teachers in the district.
3.
او یکی از باتجربهترین معلمان منطقه است.
4.The most important thing is to stay calm.
4.
مهمترین چیز، آرام ماندن است.
توضیح درباره قید most
در زبان انگلیسی، برای مقایسه بین چند چیز و ساخت صفت یا قید عالی (نشاندهنده بیشترین حد و مقدار از چیزی) از حرف تعریف the به علاوه قید most به علاوه صفت یا قید استفاده میکنیم (.the + most + adj./adv). توجه کنید که صفت باید بیش از یک هجا (سیلاب) داشته باشد (بهجز چند استثنا مانند happy). صفاتی که یک سیلابی هستند، با اضافه کردن پسوند est- عالی میشوند، مانند fastest, saddest.
نکته: حالت عالی قیود در فارسی بهطور متفاوتی از حالت بالا ساخته میشود. مثال:
".We shall find out which system works most effectively" (خواهیم فهمید که کدام سیستم با بیشترین میزان تأثیرگذاری کار میکند.)
2
بسیار
خیلی، شدیداً، کاملاً
formal
مترادف و متضاد
completely
extremely
very
a most interesting evening
شبی کاملاً جالب
Thank you for a most interesting evening.
ممنون برای شبی کاملاً جالب.
most surprised
بسیار متعجب
I was most surprised to hear of your engagement.
من از شنیدن خبر نامزدی شما بسیار متعجب شدم.
most generously
بسیار سخاوتمندانه
It was the people with the least money who gave most generously.
افرادی که کمترین پول را داشتند، کسانی بودند که بسیار سخاوتمندانه پول اهدا کردند.
to be most kind of somebody
بسیار لطف کردن
It was most kind of you to meet me.
بسیار لطف کردید که به دیدن من آمدید.
most certainly
قطعاً
This technique looks easy, but it most certainly is not.
این تکنیک بهنظر آسان میآید، اما قطعاً چنین نیست.
most probably
به احتمال بسیار زیاد
We shall most probably never meet again.
ما به احتمال بسیار زیاد هرگز دوباره همدیگر را ملاقات نخواهیم کرد.
most surprisingly
بهطور کاملاً تعجبآمیزی
Most surprisingly, quite a few said they don't intend to vote at all.
بهطور کاملاً تعجبآمیزی، چندین نفر گفتند که آنها اصلاً قصد رایدادن ندارند.
most interestingly
بهطور بسیار جالبی
Most interestingly, the site allows you to create your own account.
بهطور بسیار جالبی، آن سایت به شما اجازه میدهد که حساب خودتان را بسازید.
توضیح درباره قید most به معنای خیلی
قید most در این معنا کاربردی رسمی دارد و به معنای "بسیار" و "خیلی" نشاندهنده شدت و زیاد بودن تاثیر یک صفت یا قید است.
3
بیش از همه
بیشتر از همه
مترادف و متضاد
to the greatest degree
to the greatest extent
1.This one costs the most.
1.
این، بیش از همه هزینه دارد.
2.What did you enjoy most?
2.
از چه چیزی بیش از همه لذت بردی؟
3.Who ate the most?
3.
چه کسی بیشتر از همه خورد؟
کاربرد قید most در مفهوم بیش از همه
واژه most، وقتی که عملی یا درواقع فعلی را توصیف کند، نقش قید را به خود میگیرد. در این مفهوم، حرف تعریف the قابل حذف است.
4
تقریباً
مترادف و متضاد
usually
1.He plays poker most every evening.
1.
او تقریباً هر شب پوکر بازی میکند.
2.I go to the store most every day.
2.
من تقریباً هر روز به فروشگاه میروم.
[ضمیر]
most
/moʊst/
5
بیشتر
1.There are thousands of verbs in English and most are regular.
1.
هزاران فعل در (زبان) انگلیسی هست و بیشتر(شان) باقاعده هستند.
most of
بیشتر ...
1.
As most of you know, I've decided to resign.
1.
همانطور که بیشتر شما میدانید، من تصمیم گرفتم که استعفا دهم.
2.
It was Sunday and most of the shops were shut.
2.
یکشنبه بود و بیشتر مغازهها بسته بودند.
3.
Most of the people I had invited turned up.
3.
بیشتر افرادی که دعوت کرده بودم، حضور پیدا کردند.