خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موزه
[اسم]
museum
/mjʊˈziːəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موزه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موزه
گنجینه
مترادف و متضاد
gallery
The museum of modern art
موزه هنرهای معاصر
The Natural History Museum
موزه تاریخ ملی
توضیحاتی در رابطه با اسم museum
معادل فارسی اسم museum "موزه" است. به ساختمانی که در آن آثار تاریخی، هنری، فرهنگی و علمی نگهداری شده و برای عموم به نمایش گذاشته میشود، museum یا موزه گفته میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
muse
musculature
muscular arms
muscular
muscle strain
mush
mushroom
mushy
music
music industry
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان