1 . مسدود کردن
[فعل]

to occlude

/əˈkluːd/
فعل گذرا
[گذشته: occluded] [گذشته: occluded] [گذشته کامل: occluded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مسدود کردن بند آوردن

مترادف و متضاد block obstruct shut
  • 1.a tree trunk occluded their path.
    1. تنه درختی، مسیر آنها را مسدود کرده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان