خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتفاق افتادن
2 . (ایده و...) به ذهن خطور کردن
[فعل]
to occur
/əˈkɜːr/
فعل ناگذر
[گذشته: occurred]
[گذشته: occurred]
[گذشته کامل: occurred]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اتفاق افتادن
رخ دادن، روی دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتفاق افتادن
پیش آمدن
رخ دادن
روی دادن
واقع شدن
formal
1.When exactly did the incident occur?
1. (آن) اتفاق دقیقاً چه زمانی رخ داد؟
2
(ایده و...) به ذهن خطور کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به ذهن خطور کردن
1.The idea occurred to him in a dream.
1. (آن) ایده در یک رؤیا به ذهن او خطور کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
occupy
occupier
occupied
occupational therapy
occupational therapist
occurrence
ocd
ocean
ocean liner
ocean-going
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان