1 . معمولا
[قید]

on average

/ɑn ˈævərɪʤ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 معمولا عموما

معادل ها در دیکشنری فارسی: به طور متوسط
  • 1.On average, American firms remain the most productive in the world.
    1. عموما، فیلم‌های آمریکایی همچنان پرفروش‌ترین فیلم‌های جهان هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان