خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برنامهریزی
2 . نوشتن موسیقی (برای ارکستر)
[اسم]
orchestration
/ˌɔːɹkɪstɹˈeɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
برنامهریزی
ترتیبدهی، تنظیم، ساماندهی
2
نوشتن موسیقی (برای ارکستر)
تصنیف و تنظیم موسیقی
تصاویر
کلمات نزدیک
orchestrate
orchestral music
orchestral
orchestra
orchard
orchid
ordain
ordeal
order
order about
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان